پرتویی از اسرار نماز (1):
آداب نماز:
رعايت نكاتي كه به آداب نماز مربوط مي شود (همچون مسواك ، نظافت ، توجه به خدا و...) در كمال اين عبادت موثر است.
امام باقر عليه السلام فرموده است :
عَلَیْکَ بِالاقْبالِ علی صَلاتِکَ فَاِنَّما یُحْسَبُ لَکَ مِنْها ما اَقْبَلْتَ عَلَیْه.
در نماز، توجه به خدا داشته باش ، زيرا از نماز، آن مقدار قبول مي شود كه با توجه خوانده شود.
سپس حضرت مي فرمايد: هنگام نماز، با دست و سر و صورت خود بازي مكن ، زيرا همه اين كارها، سبب نقص نماز مي شود، در حالت كسالت و خواب و سنگيني مشغول نماز مشو، زيرا چنين نمازي ، از آن منافقان است ...
در حديثي از پيامبر نقل شده :
رَكْعَتانِ مِنْ رَجُلٍ وَرِعٍ اَفْضَلُ مِنْ اَلْفِ رَكْعَةٍ مِنْ مُخَلِّطٍ.
دو ركعت نماز انسان با تقوا، برتر از هزار ركعت نماز فرد لاابالي است .
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: هنگام نماز، از دنيا و آنچه در آنست ماءيوس شو و تمام توجهت را به خدا قرار ده، به ياد روزي باش كه در برابر دادگاه عدل الهي قرار مي گيري .
و نيز فرمود: گاهي پنجاه سال بر انسان مي گذرد ولي خداوند، حتي يك نماز او را نپذيرفته است .
و در حديث مي خوانيم : بعضي چنان در برابر خدا سبك سخن مي گويند و نماز مي خوانند كه اگر با همسايه شان چنين حرف بزنند، جواب آنها را نمي دهد.
از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نقل شده كه : صَلاةٌ بِسِوَاكٍ خَيْرٌ مِنْ سَبْعِينَ صَلاةٍ بِغَيْرِ سِوَاكٍ. دو ركعت نماز كسي كه مسواك كند، از هفتاد ركعت بدون مسواك بهتر است .
اهميت نماز:
جز آنچه از آيات و احاديث نقل شد، رفتار اولياء خدا نيز اهميت و جايگاه آنرا بيان مي كند. نماز، جزء برنامه انبياء بوده است .
حضرت عيسي عليه السلام در گهواره مي گويد: خداوند مرا تا زنده هستم به نماز و زكات سفارش كرده است : أَوْصاني بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَيًّا.
امام حسين عليه السلام ، حتي ظهر روز عاشورا در ميدان مبارزه و در برابر تيرهاي دشمن هم نماز را رها نكرد.
حضرت ابراهيم عليه السلام ، همسر وكودك خويش را در بيابان هاي داغ مكه ، كه آن هنگام هيچ آب و گياهي نداشت ، مسكن داد و گفت : خدايا، تا نماز به پا دارند: رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ .
پيشوايان معصوم ما، هنگام نماز، رنگ خود را مي باختند و مي فرمودند: وقت اداي امانت الهي وحضور در پيشگاه الهي است . گرچه بعضي نماز را به طمع بهشت يا ترس از عذاب جهنم مي خوانند، اما اميرالمؤ منين عليه السلام نماز را نه براي تجارت يا سپري از آتش ، بلكه بخاطر شايستگي خدا براي عبادت ، انجام مي دهد. براي اهتمام به اين برنامه سازنده ، اسلام به پدران و مادران سفارش كرده كه اطفال خود را قبل از بلوغ ، مثلا از سن هشت سالگي به هر نحو كه مي توانند وادار به نماز كنند و گاهي هم بخاطر بي اعتنايي شان ، از خود خشونت نشان دهند. آنكه اهل نماز است ، با مبداء هستي مرتبط است ، مثل خلباني كه با اتاق فرمان ارتباط دارد.
نماز، سبب آمرزش گناهان و زدودن آثار لغزش هاست . قرآن ، پس از دستور به نماز، مي فرمايد: إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات. نيكي ها، بدي ها را از بين مي برد.
نماز، پرواز روح:
در احاديث ، از نماز به عنوان معراج مؤ من ياد شده است . ليكن اين عروج و پرواز، نه در فضاي باز آسمان ، بلكه در فضاي معنويت بندگي است و براي رسيدن به قرب پروردگار است ، نه اوج گرفتن تا چند هزار پا در ارتفاع .
در يك مقايسه ، مي توان طيران معنوي و عروج عرفاني يك نمازگزار را با يك خلبان و پرواز او با هواپيما در آسمان ، مقايسه كرد، با تفاوت هايي كه در اين دو پرواز وجود دارد:
1. بيشترين نيرو و فشار، هنگام كنده شدن هواپيما از زمين است ، در عبادت و نماز هم ، بيشترين سختي و فشار، غلبه بر هواي نفس و شروع به عبادت است.
2. اهميت هر پرواز، به فرود سالم و بدون خطر، هواپيماست . شروع عبادت هم ، وقتي ارزش دارد كه پايان آن سالم و بدون آفت عجب و غرور، و بدون ضايعه حبط اعمال باشد.
3. هواپيما، براي سوخت خود، نياز به بنزين خالص ويژه دارد. معراج روحي نمازگزار هم ، محتاج توجه خالص و نفي همه عبوديت هاست . كه با بالا بردن دست تا بيخ گوش ، و نفي و لا لبيك گفتن به غير خدا، خلوص نيت بدست مي آيد.
4. براي پرواز، خلبان بايد از سلامت كامل برخوردار باشد، در نماز و بار يافتن به محضر خداوند نيز، قلب سليم لازم است الا من اتي الله بقلب سليم.
5. پرواز هواپيما، با دو بال است ، و با يك بال طيراني صورت نمي گيرد. در نماز هم ، همراه با ارتباط با خدا، ارتباط سالم با مردم لازم است و در كنار اداي حق الله بايد حق الناس را هم ادا كرد. قرآن همراه با یُقیمونَ الصَّلوةَ ، معمولا يُؤْتُونَ الزَّکاةَ را هم دارد.
6. هواپيما براي پرواز، مقداري روي زمين حركت مي كند و دور برمي دارد، تا امكان برخاستن از زمين داشته باشد. مقدمات نماز و اذان و اقامه و ذكرهاي مستحب نيز، مقدمه آن پرواز ملكوتي است . دعاهاي پس از نماز وذكر تعقيبات هم ، حركت روي زمين ، پس از نشستن در باند است .
7. در پرواز، اولين خطا، آخرين خطا هم هست و سقوط، همراه با نابودي است . در عبادت نيز، شرك و عجب و ريا، انسان را به دره سقوط مي افكند، و ابليس با سابقه شش هزار سال عبادت ، با يك خطا و عصيان ، مطرود و ملعون ابدي مي شود!
8. يك خلبان ، به فرمان برج و اتاق فرمان حركت مي كند و تابع دستور است . نماز و عبادت هم طبق دستور است ، و حتي يك دقيقه دير و زود يا خلاف قانون ، آنرا باطل مي كند.
9. خلبان ، گاهي پرواز كرده و گاهي استراحت مي كند و هواپيما نيز سرويس مي شود. انسان هم در كنار نيايش و عبادت ، گاهي هم به استراحت و لذت هاي مباح و پرداختن به معاش نياز دارد و كسي همچون پيامبر خدا صلي الله عليه و آله گاهي كلميني يا حميرا مي گفت .
10. براي ارتباط خلبان با برج مراقبت وكنترل ، فقط يك زبان بين المللي رسميت دارد. ارتباط نمازگزار هم با خدا، فقط با زبان عربي است ودر عبادت حج نيز، شروع احرام ، با لبيك اللهم لبيك است .
11. قبل از پرواز، نياز به اطلاعات است (نسبت به هواشناسي نقشه خواني ، جهت يابي و...) در عبادت نيز آگاهي هاي مقدماتي لازم است و عبادت بدون علم و فقه ، بي ارزش است . حتي در تجارت نيز آشنائي به احكام خدا لازم است . "الفقه ثم المتجر" تا چه رسد به نماز و عبادات .
12. خلبان ، هر چه بالاتر مي رود و اوج مي گيرد، زمين در نظرش كوچكتر جلوه مي كند. انسان الهي هم هر چه بيشتر با عظمت خداوند آشنا مي شود، غير خدا در نظرش كوچكتر مي شود. به فرموده اميرالمؤ منين عليه السلام : " عَظُمَ الْخالِقُ فى اَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ ما دُونَهُ فى اَعْيُنِهِمْ " .
13. هواپيما، هر چه بزرگتر باشد، تكانش كمتر وآرامش مسافرين بيشتر است . در نماز وعبادات هم آنچه به صورت جمعي است (مانند نمازجماعت وحج ) ثواب بيشتر وامكان قبولي افزون تر است .
14. معمولا همراه خلبان ، كمك خلبان است ، براي مواقع اضطراري . در نماز جماعت هم ، خوب است افراد عادل و متقي در صف اول بايستند كه اگر براي پيشنماز مسئله اي پيش آمد، يكي از آنان ، نماز جماعت را به آخر برسانند.
15. در پرواز مادي ، وقتي خلبان و سرنشينان در اوج هستند، از مسائل و مشكلات خانه و زندگي فاصله گرفته ، بي خبر مي شوند. در طيران معنوي هم ، وقتي روح ، اوج گرفت ، توجه به ماديات كمتر مي شود، تا آنجا كه در نماز، تير از پاي حضرت امير عليه السلام مي كشند و متوجه نمي شود.
16. در يك پرواز، همينكه از آن اوج ، مقداري پائين تر مي آيد، نامش را كم كردن ارتفاع مي گويند، هر چند نسبت به زمينيان ، هنوز در اوج است . عبادت اولياء الله نيز گرچه نسبت به نماز و بندگي افراد معمولي ، همواره در اوج است ، ولي خودشان كاهش ارتفاع را از آن اوج نهايي ، نوعي قصور و تنزل مي دانند و استغفار مي كنند.
و اينست مفهوم " حسنات الأبرار، سيّئات المقرّبين ". . به هر حال ، نماز كه توجه به خالق هستي و دل كندن از علايق دنیوی است،برای اهل معرفت یک پرواز به حساب می آید،پروازی فراتر از طیران پرندگان در فضا،یا پرواز هواپیما در جو و بالاتر از آن. آنچه انسان را زمین گیر می کند،وابستگی های او به مادیات و شهوات است:.
به قول سعدی:
طیران مرغ دیدی؟تو ز پای بند شهوت بدر آی تا ببینی طیران آدمیت
برگرفته از کتاب پرتویی از اسرار نماز،محسن قرائتی
النماس دعا