نگاهی گذرا بر زندگی حضرت معصومه سلام الله علیها:

نگاهی گذرا بر زندگی حضرت معصومه سلام الله علیها:


ولادت حضرت معصومه (س):

حضرت معصومه عليها السلام در اول سال 173 هجري قمري در مدينه چشم به جهان گشود.

پدرش امام هفتم شيعيان حضرت موسي بن جعفر عليه السلام و مادرش حضرت نجمه بود كه به علت پاكي و طهارت نفس به او طاهره مي گفتند.حضرت معصومه در 28 سالگي و در روز دوازدهم ربيع الثاني سال 201 هجري قمري در قم به شهادت رسيد كه امروز بارگاه ملكوتي و مرقد مطهرش همچون خورشيدي در قلب شهرستان قم مي درخشد و همواره فيض بخش و نورافشان دلها و جانهاي تشنه معارف حقاني است.


امتیازات حضرت معصومه (س):

آن حضرت در واقع بتول دوم و جلوه اي از وجود حضرت زهرا سلام الله عليها بود.در طهارت نفس امتيازي خاص و بسيار والاداشت كه امام هشتم برادر تني آن حضرت او را (كه نامش فاطمه بود) معصومه خواند.

فرمود: «من زار المعصومة بقم كمن زارني» : (كسي كه حضرت معصومه عليها سلام را در قم زيارت كند مانند آن است كه مرا زيارت كرده است).


مقام علم و عرفان او در مرحله اي است كه در فرازي از زيارتنامه غير معروف او چنين مي خوانيم:


«السلام عليك يا فاطمه بنت موسي بن جعفر و حجته و امينه» ‍

(سلام بر تو اي فاطمه دختر موسي بن جعفر و حجت و امين از جانب موسي بن جعفر).


و باز مي خوانيم:


«السلام عليك ايتها الطاهرة الحميدة البرة الرشيدة التقية الرضية المرضية»

(سلام بر تو اي بانو پسنديده نيك سرشت، اي بانوي رشد يافته، پاك طينت، پاك روش، شايسته و پسنديده).


بدين لحاظ و مقامات عالي معنوي آن بانوست كه حضرت رضا عليه السلام در فرازي از زيارتنامه معروفش به ما آموخته كه در كنار مرقدش خطاب به او بگوييم: «يا فاطمه اشفعي لي في الجنة فان لك عندالله شانا من الشان»

اي فاطمه! در بهشت از من شفاعت كن چرا كه تو در پيشگاه خداوند داراي مقامي بس ارجمند و والا هستي.

امام صادق عليه السلام سالها قبل از ولادت حضرت معصومه عليها سلام در توصيف قم سخن گفته و آن مكان را حرم خاندان رسالت خوانده بود. آنگاه فرمود: به زودي بانويي از فرزندانم به سوي آن كوچ كند كه نامش فاطمه دختر موسي بن جعفر است و با شفاعت او همه شيعيانم وارد بهشت مي شوند.


مقام علمي حضرت معصومه (س):

​حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشيع است و مقام علمي بلندي دارد. نقل شده كه روزي جمعي از شيعيان، به قصد ديدار حضرت موسي بن جعفر (ع) و پرسيدن پرسش هايي از ايشان، به مدينه منوره مشرف شدند. چون امام كاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش هاي خود را به حضرت معصومه (س) كه در آن هنگام كودكي خردسال بيش نبود، تحويل دادند. فرداي آن روز براي بار ديگر به منزل امام رفتند، ولي هنوز ايشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش هاي خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدي به خدمت امام برسند، غافل از اين كه حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتي پاسخ ها را ملاحظه كردند، بسيار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاري فراوان، شهر مدينه را ترك گفتند. از قضاي روزگار در بين راه با امام موسي بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجراي خويش را باز گفتند. وقتي امام پاسخ پرسش ها را مطالعه كردند، سه بار فرمود: پدرش فدايش.


علت مهاجرت حضرت معصومه (س) به ایران:

​مأمون عباسی در سال 200 هجری قمری، با نامه‌ها و پیام‌های بسیار، حضرت رضا(ع) را به خراسان دعوت کرد، آن بزرگوار، ناگریز از روی اکراه، این دعوت را پذیرفت و با کاروانی که مأمون فرستاده بود، به‌سوی خراسان آمد. یک سال بعد، حضرت معصومه به‌شوق دیدار برادرش حضرت رضا(ع) عازم خراسان گردید و با همراهان حرکت کردند، ولی حقیقت این است که این حرکت، هجرت معنی‌دار و عظیم حضرت معصومه برای حمایت از ولایت امام علی‌بن موسی الرضا(ع) و تقویت مسأله رهبری بود، که در ظاهر به‌صورت سفر برای دیدار برادر عنوان می‌شد.


ساوه در مسیر هجرت:

​در مورد هجرت آن حضرت از ساوه به قم، مطالب مختلفی گفته شده است، ولی دراین‌باره بهترین و اصیل‌ترین مدارک، تاریخ قدیم قم است که در قرن چهارم نگاشته شده و مرحوم علامه مجلسی و محدث قمی و بزرگان از علما به آن اعتماد می‌کنند، آنچه "حسن‌بن محمد نویسنده تاریخ قدیم قم" به‌گفته علامه مجلسی در بحار الانوار، و محدث قمی در سفینة البحار دراین‌باره نظر می‌دهد، چنین است: حضرت رضا(ع) به‌دعوت مأمون در سال 200 هجری از مدینه به خراسان آمد، حضرت معصومه در سال 201 برای دیدار برادر، از مدینه رهسپار خراسان شد (ناگفته پیداست که در این سفر دور، گروهی از برادران و خدمتکاران همراه حضرت معصومه بوده) وقتی که به ساوه رسیدند، حضرت معصومه(س) بیمار شد، آن حضرت پرسید: از این مکان تا قم چقدر راه است؟ عرض کردند: ده فرسخ، به خدمتکار دستور داده که به جانب قم رهسپار گردند،‌ به این ترتیب به قم آمد و به منزل موسی‌بن خزرج‌بن سعد اشعری که از اصحاب امام رضا(ع) بود، وارد شد.

اما روایت صحیح‌تر این است: چون خبر ورود آن بانوی باعظمت حضرت فاطمه معصومه(س) به آل‌سعد رسید، همگی به‌اتفاق به استقبال او رفتند تا او را به قم دعوت کنند، در میان آنها موسی‌بن خزرج به کاروان حضرت معصومه رسید، زمام شتر آن حضرت را گرفته به طرف قم آمد و در منزل خود با کمال افتخار از آن بانو پذایریی کرد، ولی پس از 16 یا 17 روز آن بانوی ارجمند، رخت از جهان بربست و پسران سعد را در سوگ خود نشانید. آری، خاطر حضرت معصومه خیلی آزرده بود، آرزوی دیدار پدر و برادر در دلش ماند، و با دنیایی از غم و اندوه با این جهان وداع گفت.‎ 

در این چند روزی که حضرت معصومه در قم بود از فراق برادر می‌گریست و محزون و غمگین بود، در سرای موسی‌بن خزرج عبادتگاهی داشت که هنوز باقی است و هم اکنون آن مکان شریف با بنایی مجلل و جالب مشخص است، دارای حجره‌هایی است که در آن طلاب علوم دینی هستند، و در جنب آن، مسجد باشکوهی ساخته‌اند. اینک آنجا به‌نام مدرسه ستیه در محله میدان میر قم، معروف می‌باشد.


ماجرای ورود حضرت معصومه(س) به قم در روایات دیگر:

​امام کاظم(ع) وقتی که زندانی شد، به فرزندش امام رضا(ع) وصیت کرد تا سرپرستی دخترانش (که خواهران حضرت رضا(ع) باشند) را عهده‌دار گردد، و به آنها سفارش کرد، که در همه امور از برادرشان حضرت رضا(ع) اطاعت کنند. حضرت معصومه هنگام شهادت پدر (که در سال 183 هـ.ق. رخ داد) ده سال داشت و بخش مهمی از دوران کودکی‌اش را با روزگار تلخ فراق پدر (که در زندان به‌سر می‌برد) گذراند. حضرت معصومه(س) در پناه برادرش زندگی می‌کرد، زیرا پدرش در زندان بود، هنگامی که یگانه برادر و پناهگاهش از روی اکراه به خراسان رفت، یک سال در مدینه بدون برادر زندگی کرد، ولی کاسه صبرش لبریز شد، تصمیم گرفت به‌خاطر دیدار برادر، سفر دور و دراز بین مدینه و خراسان را بپیماید، سرانجام همراه کاروانی از بستگانش، مدینه را به‌قصد خراسان ترک کرد، و با یک جهان اشتیاق و امید، بلکه پس از یک سال دوری برادر و سرپرستش، به فیض زیارت او نایل گردد، ولی در ساوه بیمار گردید.

بعضی علت بیماری آن حضرت را چنین نوشته‌اند: مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، ازاین‌رو وقتی که موکب حضرت معصومه و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله کردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه در این جنگ به شهادت رسیدند، حضرت معصومه همچون عمه‌اش زینب(س) به‌وقتی که بدنهای پاره پاره آن 23 نفر را دید، به‌شدت غمگین گشته بر اثر آن بیمار شد و سپس روانه قم گردید، و در قم بیماری او ادامه یافت و پس از 16 یا 17 روز رحلت کرد. 

و در روایت دیگر آمده: هارون‌بن موسی‌بن جعفر(ع) همراه 23 نفر از بستگانش که یکی از آنها خواهرش حضرت معصومه(ع) بود، در یک کاروانی وارد ساوه شدند، دشمنان اهل‌بیت(ع) به کاروانی که در حال غذاخوردن بودند، حمله کردند و آنها را به شهادت رساندند و افراد دیگر کاروان را مجروح و پراکنده ساختند. نقل شده در غذای حضرت معصومه(ع) زهر ریختند و آن بانوی گرامی، مسموم گشته بستری شد، و طولی نکشید که در قم به شهادت رسید. مطابق نقل بعضی، مسموم نمودن آن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد.


داغ پرسوز فراق:

​نظر به اینکه این ماجرا در سال 201 هجری قمری، حدود دو سال قبل از شهادت حضرت رضا(ع) رخ داده است (امام رضا(ع) در سال 203 شهید شد) این نیز از مصائب دیگر حضرت رضا(ع) است، مصیبتی جان‌سوز، که خواهر مهربانش در نیمه راه وصال، مظلومانه و غریبانه به شهادت رسید، و دیدار و ملاقات، به فراق و جدایی، تبدیل گردید و داغ جان‌سوز شهادت حضرت معصومه(س) قلب مبارک حضرت رضا(ع) را جریحه‌دار کرده و آن بانو نیز با دلی پر از سوز فراق و امید دیدار برادر، و با چشمی گریان از دوری برادر شهید شده است، شاعر معاصر آقای"حسان" در این راستا گوید:


از مدینه به‌قصد خطه طوس          رهروی خسته‌ پاست معصومه

تا زیارت کند برادر خویش          فکر و ذکر دعاست معصومه

روز و شب عاشقی بیابان‌گرد          خواهری باوفاست معصومه


قطعاً حضرت رضا(ع) نیز هنگام شهادت، همان گونه که از یگانه فرزندش حضرت جواد(ع) یاد کرده، از خواهر مهربانش، حضرت معصومه(س) نیز یاد کرده که شاعر از زبان آن حضرت می‌گوید:


مردم به غریبی و عیالم به سرم نیست          صد حیف که من صورت معصومه ندیدم

افسوس از آن حسرت دیدار که دلم را          صد چاک زد و چهره محبوب ندیدم


ماجرای دفن جنازه حضرت معصومه(س):

​زمینی که آستانه حضرت معصومه(س) در آن واقع است، با بلان نام داشته، و این زمین پیش از آنکه مرقد مطهر آن حضرت شود، بنایی نداشته است، فقط ملکی از ملکهای موسی‌بن خزرج بوده است، این زمین را موسی‌بن خزرج که هم مهمان‌دار حضرت معصومه بود و هم در عصر خویش رئیس و محترم بود، برای دفن آن حضرت معین کرد. آل‌سعد در این سرزمین سردابی حفر کردند تا آن را مقبره حضرت معصومه(س) قرار دهند. 

پس از آنکه جنازه مطهر آن بی‌بی بزرگوار را غسل داده کفن نمودند،‌ آن را به آن سرزمین آوردند، در این وقت میان آل‌سعد گفت‌وگو شد که چه‌کسی داخل قبر شده جنازه را در سرداب به خاک بسپارد، سرانجام اتفاق کردند که شخصی به‌نام قادر که پیرمرد پرهیزکار و صالح و سید بود، داخل قبر شود و آن گوهر پاک را دفن کند. 

چون به‌سراغ آن مرد رفتند، ناگاه از جانب صحرا دو سوار نقاب‌دار پیدا شدند، همین که نزدیک رسیدند، از مرکب خود پیاده شدند و بر جنازه حضرت معصومه(س) نماز گزاردند، سپس داخل سرداب شده جنازه را دفن کردند، آن‌گاه بیرون آمده رفتند، و کسی نفهمید که آنها چه‌کسی بودند. 

آنگاه موسی‌بن خزرج سقف و سایبانی از بوریا بر سر قبر برافراخت تا هنگامی که حضرت زینب دختر امام نهم(ع) وارد قم گردید و قبه‌ای بر آن مرقد مطهر بنا کرد. بعد از مدتی ام‌محمد دختر موسی پسر امام جواد(ع) وفات کرد، جنازه او را کنار مرقد حضرت معصومه به خاک سپردند. مدتی بعد، میمونه خواهر ام‌محمد وفات کرد، او را نیز کنار مرقد حضرت معصومه به خاک سپردند و قبه‌ای جداگانه روی قبر آن دو بانو، بنا نمودند. سپس بریهیه دختر موسی‌بن امام جواد(ع) وفات نمود، او را نیز در آنجا به خاک سپردند. 

مرحوم محدث قمی، غیر از بانوان فوق، از بانوان دیگر نیز نام برده که کنار مرقد مطهر حضرت معصومه(س) مدفون هستند، مانند: زینب دختر امام جواد(ع)، ام‌اسحاق کنیز محمدبن موسی مبرقع، و ام‌حبیب کنیز محمدبن احمدبن موسی مبرقع. 

بنابراین در مجموع شش تن از امام‌زادگان، و منسوبین به امامان(ع) کنار مرقد مطهر حضرت معصومه دفن شده‌اند. ازاین‌رو شایسته است آنان که مرقد شریف حضرت معصومه(س) را زیارت می‌کنند، از آنها نیز یاد کنند، گرچه با این جمله کوتاه باشد:


"اَلسَّلامُ عَلَیْکُنَّ یا بَناتِ رَسُولِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُنَّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ؛

سلام بر شما ای دختران رسول خدا، سلام و رحمت و برکات خدا به شما باد".


پیکرهای تر و تازه، پس از هزار و چند سال:

​از گفتنی‌های عجیب و معجزه‌آسا که در عصر ناصرالدین شاه، متوفای 1313 هـ.ق. مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسینی مجتهد جد پدری حرم‌پناهی‌ها و جد مادری اشراقی‌ها که قبرش به‌صورت مرتفع در صحن نو، مقابل قبر مرحوم آیت‌الله شیخ فیض‌الله نوری است، نقل کرد: هنگام فرش کردن حضرت حرم مطهر حضرت معصومه(س) با سنگهای مرمر، در قسمت پایین پای حضرت، روزنه‌ای به سرداب باز شد، ضروری به نظر رسید که افرادی انتخاب شوند و داخل سرداب بروند و وضع آنجا را بررسی کنند که اگر نیاز به تعمیر داشت، تعمیر نمایند. دو نفر بانوی صالحه انتخاب شدند، چراغی برداشته داخل سرداب شدند، دیدند قبر مطهر حضرت معصومه در آن سرداب نیست، بلکه آن سرداب در پایین قبر مطهر آن حضرت است، در آن جا سه پیکر مطهر تر و تازه را دیدند که گویی همان روز، روح از بدنشان جدا شده بود؛ یک تن بانو، و دو تن کنیز و سیاه‌چهره بودند. از بررسی کتب فهمیده می‌شود که آن بانوی ارجمند میمونه دختر موسی مبرقع‌بن امام جواد(ع) بوده، و آن دو کنیز، ام‌اسحاق و ام‌حبیب، بوده‌اند. آری پس از گذشت یازده قرن از وفاتشان، بدن مبارکشان، هیچ تغییر نکرده بود.

و مصداق این سخن پیامبر(ص) شدند که فرمود:


اِنَّ اللّهَ حَرَمَ لُحُومَنا عَلَی الْاَرْضِ فَلایَطْعُمُ مِنْها شَیْئاً

خداوند گوشت‌های ما را بر زمین حرام کرده، هرگز زمین چیزی از گوشت ما را نمی‌خورد.



برخی فضایل حضرت معصومه(س) که باعث معرفت بیشتر می‌شود:

​ازآنجا که شناخت، پایه دین است، و اظهار عقیده و انجام کارهای نیک از روی شناخت، به عقیده و اعمال، ارزش چندان برابر می‌دهد، و از آنجا که امیرمؤمنان علی(ع) به کمیل فرمود:


مامِنْ حَرَکَةٍ اِلّا وَ اَنْتَ مُحْتاجٌ فِیها اِلی مَعْرِفَهٍ؛

هیچ حرکتی نیست مگر اینکه تو به شناخت (خیر و شر) آن نیازمند هستی.


و حضرت رضا(ع) در مورد پاداش زیارت مرقد مطهر حضرت معصومه(س) فرمود:


مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَةُ؛

کسی که او را در حالی که حقش را شناخته، زیارت کند، برای او بهشت است.


التماس دعا


پرتویی از اسرار نماز(2):
آداب و ارکان نماز - بخش سوم