آداب و اسرار طهارت:
آداب وضو گرفتن از دیدگاه امام علی علیه السلام:
امام صادق علیه السلام فرمود: روزى اميرالمؤ منين عليه السلام نشسته بود و پسرش محمد با او بود به پسرش فرمود: اى محمد براى من ظرف آبى بياور تا از آن وضو بگيرم ، محمد آب آورد.
حضرت با دست چپ آب بر دست راست ريخت و فرمود:
" بِسمِ اللهِ الَّذى جَعَلَ الْمآءَ طَهُوراً وَلَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً "
"به نام خدایی كه آب را پاك كننده قرار داد، و آن را ناپاك نگردانيد".
سپس به آن استنجا كرد و اين دعا را خواند:
"اَللّهُم حَصِّنْ فَرْجي وَ اَعِفَّهُ وَاسْتُر عَوْرَتي وَ حَرِّمْها عَلَِی النّار " .
" خدايا عورت مراحفظ کن و عفيف نما و آنرا بپوشان و بر آتش جهنم حرام کن".
بعد از آن آب در دهان مضمضه كرد و فرمود:
"اللَّهُمَّ لَقِّنِّي حُجَّتِي يَوْمَ أَلْقَاكَ وَ أَطْلِقْ لِسَانِي ".
"خدایا در روزى كه تو را ملاقات مى كنم ، حجت و برهان قطعى به من القا كن و زبانم را بدان گويا گردان".
آنگاه استنشاق كرد و آب را در بينى كشيد و عرض كرد:
" اللّهمَ لا تُحَرِّمْ عَليَّ ريحَ الْجَنَّة " .
" خدايا بوى بهشت را بر من حرام مفرما، و از جمله كسانى قرارم ده كه بوى بهشت و نكهت پاك آن را مى يابد".
سپس حضرت صورت خود را شست و گفت : " اَللّهُمَ بَيِّضْ وَجْهی يَومَ تَبْيَضّ الوُجوهُ ، وَ تَسوَّدَ الوُجوه ، وَ لا تَسوَّدَ وَجْهی يَومَ تَبْيَضّ الوُجوه وَتَسوَّد الوُجوه ".
"خدايا روزى كه چهره هايى سفيد و صورتهايى سياه مى شود، روى مرا سفيد گردان ، و صورتم را سياه مدار در روزى كه چهره هايى سفيد و صورتهايى سياه مى شود".
آنگاه دست راست خود را شست و عرض كرد:
" اَللّهمَ اعْطِني كتابي بِيَميني وَالْخُلْدَ فِي الجَنانِ بِيَساري ".
" خدايا نامه كردارم را به دست راستم عطا فرما و برات جاودانه زيستن در بهشت را به دست چپم ده ".
سپس حضرت دست چپ را شست و گفت :
" اَللّهُمّ لا تُعطِنی كِتابی بِيَساري ، وَلا تَجْعَلْها مَغلوُلَةً إلی عُنُقي وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّيرانِ ".
"خدايا نامه اعمالم را به دست چپم مده و به گردنم مبند و به تو پناه مى برم از تكه پاره هاى آتش".
آن گاه مسح بر سر كشيد و عرض كرد:
"اللَّهُمَّ غَشِّنِي بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ وَ عَفْوِكَ ".
" خدايا به رحمت و بركات و بخشايش خود مرا فرا بگير".
سپس بر دو پا مسح كشيد و گفت :
"اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِي عَلَى الصِّرَاطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الْأَقْدَامُ وَ اجْعَلْ سَعْيِي فِيمَا يُرْضِيكَ عَنِّي ".
" خدايا روزى كه پاها بر صراط مى لغزند مرا ثابت قدم بدار، سعى و تلاش مرا در چيزى قرار ده كه تو را خرسند مى سازد".
آنگاه سر خويش به جانب محمد، پسرش بلند كرد و فرمود:
اى محمد هر كس مانند من وضو بگيرد و چون من اين اذكار را بخواند، خداوند در برابر هر قطره آب ، براى او فرشته اى مى آفريند كه تقديس و تسبيح و تكبير گويد و ثواب آن را تا قيامت براى او مى نويسد.
تفسیر حديث:
خداى سبحان با وضوى كسى كه بخواهد نماز بگزارد، فرشتگان فراوانى مى آفريند كه او را تقديس ، تسبيح و تكبير مى گويند. اين در صورتى است كه وضو مانند وضوى على بن ابى طالب عليه السلام و دعا در حال وضو چونان دعاى او باشد؛ يعنى دعاها همان دعاهايى باشد كه على عليه السلام با حال و حضور مى خواند، نه هر وضويى و نه هر گفته و دعايى ، بلكه هر گاه فعل و قول همان كردار و گفتار علوى باشد، موجب مى شود خداوند سبحان آن اثر مهم را بر آن مترتب نمايد، و يا آن فعل و اين قول - بنابر تمثل اعمال - به صورت فرشته تمثل يابد.
بنابراين ، مجرد شستن صورت و دو دست ، و صرف كشيدن مسح سر و پاها به روش اهل بيت عليه السلام و تنها تكلم به كلماتى كه از آنان وارد شده در لحظه شستن و مسح كشيدن ، سبب نمى شود خداوند در برابر هر قطره آب ، فرشته اى تقديس و تسبيح و تكبير گو بيافريند، و اين نيست جز براى اين كه وضو از آن جهت كه سبب طهارت است نهانى عينى و درونى خارجى دارد، و هر كس كه در عمل ، با اخلاص به جانب خداوند رو كند، بدان دست مى يازد، و آن كس كه دل خويش را تسليم خدا كند، به او مى رسد به گونه اى كه از هر آلودگى و پليدى پاك مى گردد و گوهر طهارت او تقديس و تسبيح و تكبير مى شود، از اينجاست كه شايسته است، خداوند از قطره آب وضويش فرشته اى بيافريند كه داراى آن آثار ملكوتى باشد، و يا كردار او را به مثال فرشتگان تسبيح گو تمثيل بخشد.
حديث دوم در باب طهارت:
حضرت علی علیه السلام فرمود: هيچ مسلمانى نيست كه وضو بگيرد و هنگام وضو اين دعا را بخواند:
"سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وبِحَمْدِكَ ، أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إِلاَّ أنْتَ ، أسْتَغْفِرُكَ وأتُوبُ إِلَيْكَ ، اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ التَّوَّابِينَ ، وَاجْعَلْنِي مِنْ الْمُتَطَهِّرِينَ "
" بار الها تو از تمام نقص ها پاک هستی وستایشت می کنم، شهادت می دهم خدایی جز تو نیست، از تو بخشش گناهانم را میخواهم و به سوى تو باز میگردم،خدایا مرا از کسانی قرار ده که بسیار توبه میکنند و از کسانی قرار ده که در مسیر طهارت و پاکی بسیار تلاش میکنند".
جز اين كه عمل وى در برگه اى نوشته مى شود و بر آن مهر نهاده و زير عرش الهى قرار مى گيرد تا روز قيامت كه سربسته و به او باز مى گردد.
از اين حديث به دست مى آيد كه نماز، جز عنوان اعتبارى ، داراى صورت ملكوتى خارجى است كه از مجموعه حركتها همراه با نيت تاءليف يافته است، و آن صورتى كه تا زير عرش بالا مى رود همان نهان و راز وضوى معهود نزد مردم است ، و مانند چنين وضويى كه راز تكوينى دارد، وضويى است كه در احاديث نصف ايمان خوانده شده است .
حديث سوم در باب طهارت:
از رواياتى كه تاييد مى كند وضو را سرى است كه در باطن وضو گيرنده جوياى طهارت تاءثير مى گذارد، روايتى است كه شمارى از اصحاب ، آن را چنين نقل كرده اند:
گروهى از يهود خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رسيده و مسائلى چند را از حضرت پرسيدند، از جمله گفتند:
يا محمد صلى الله عليه و آله براى ما بگو: اين چهار عضو براى چه بايد شسته شود با اين كه از تميزترين مواضع بدن به شمار مى آيد؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
شيطان آدم عليه السلام را وسوسه كرد، آدم به درختى كه از آن نهى شده بود نزديك شد، وقتى به آن نگريست آبرويش رفت ، سپس ايستاد و به طرف درخت رفت - اين نخستين گامى بود كه به طرف گناه برداشته شد - سپس دست برد و از ميوه درخت برگرفت و خورد، در اين هنگام ، زيور و پوشش خود را از دست داد، دست بر سر گذاشت و گريست ، و چون خداوند عزوجل توبه او را پذيرفت ، بر او و فرزندانش واجب كرد كه همين اعضا را بشويند، پس خداوند به او فرمان داد كه چون به آن درخت نگريسته روى خويش را بشويد و چون با دو دست تناول كرده آن دو را نيز تا آرنج شستشو دهد، و چون دست بر سر گذاشت ، فرمان به مسح سر داد و نيز امر به مسح دو پا فرمود، زيرا با آنها به سوى گناه رفته است .
تفسیر حدیث:
صفات نفسانى امورى تكوينى و خارجى هستند نه اعتبارى ، از اين رو اوصاف نفسانى وضع و رفع نمى شوند جز به امر تكوينى كه آنها را وضع يا رفع نمايد. بنابراين ، زنگار و تيرگى گناه كه بر نفس عارض مى شود جز با امرى تكوينى ، كه سر و باطن مجموع شستن ها و مسح كشيدن هاست ، بر طرف نمى شود، در اين هنگام است كه باطن وضو شايستگى مى يابد، رافع يا دافع امرى نفسانى گناه و پليدى خارجى باشد.
چون آنچه زنگار گناه را از بين مى برد خود بايد از هر پليدى پاك باشد، و روشن است كه ستم ، دروغ و امثال آن ، همه از پليدى هاى نفسانى بوده و وضو با آنها جمع نمى شود، پس در فن معرفت شناسى راز، اين پليديهاى نفسانى به منزله شكننده وضو به شمار مى روند، چنان كه در فن فقه ، حدث وضو را از بين مى برد.
بنابراين ، رواياتى كه مى گويد: وضو جز به خواب يا حدث و...نمى شكند، به صنعت فقه مربوط مى شود، و رواياتى كه مى گويد: ستم يا دروغ وضو را مى شكند ، حمل بر فن راز كاوى و درون جستارىاست ؛
يعنى به هنگام گناه و نافرمانى ، اگر باطن و نهان ملاحظه شود، ديگر براى وضو اثر تكوينى نخواهد ماند اما اگر به ظاهر توجه شود، هنوز اثر اعتبارى آن باقى است.
به هر تقدير، از پاره اى نصوص استفاده مى شود كه وضو با دروغ ، يا ظلم يا شعر باطل و مانند آن نقض مى شود يا از ثواب آن كاسته مى شود، و اين معنا جز با توجه به سر وضو و باطن آن فراهم نمى آيد.
از سخن بالا اين مطلب آشكار مى شود كه حكمت و سر وضو، تحصيل طهارت كبرى از هر گونه زشتى و پليدى است ،پس بر كسى كه وضو مى گيرد، لازم است خود را از هر چيزى كه گفته شده ناپاكى ، پليدى و قذارت دارد و نيز از چرك گناه و آلودگى پاك سازد، مانند شرك كه ستمى بزرگ و پليدى است ، چنان كه خداى سبحان از شرك به ستم بزرگ ياد كرده است : "ان الشرك لظلم عظيم".
و نيز فرموده است : "إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ ". (توبه،28)
"مشركان پليد و نجس اند."
باز فرموده است :
"وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ ". (یوسف،آیه 106)
"يعنى بيشتر مؤ منان مشرك اند".
پس بيشتر شان به نجاست باطنى آلوده اند، گرچه در ظاهر پاك به شمار آيند.
زيرا جز خداى متعال ، ديگرى را ديدن و تكيه و اطمينان به غير او داشتن و استناد در گفتار و كردار به غير او، در باطن ، شرك است و با توحيد خالص مخالف.
پس بر وضو گيرنده است كه خود را از پليديهاى درونى نيز پاك سازد تا براى مناجات با پروردگارش ، يكتاپرستى خالص و صالح گردد و در پى آن شايستگى پيدا كند كه خدا با او به مناجات بپردازد. چنين جوينده پاكى مؤمنى است كه هيچ چيز او را پليد و نجس نمى گرداند، چنان كه برقى در كتاب المحاسن از امام باقر عليه السلام نقل كرده است :
"پاك و پاك تر چون نافرمانى ها و گناهان متفاوتند، زيرا برخى پليدتر از بعض ديگر هستند، و نيز پاكى ها از يكديگر تمايز دارند و برخى پاك تر از پاره اى ديگرند، فرشتگانى نيز كه خداوند آنان را از هر قطره آب وضوى خالص مى آفريند، و يا قطره هاى آب را به شكل آنان صورت مثالى مى بخشد، در برترى و فضيلت برخى برتر و والاتر از بعض ديگرند؛ زيرا فرشتگان همه در يك سطح و درجه نيستند، و هر فرد يا گروه جايگاهى ويژه دارد، از اين رو هر كس پاكى او كامل تر باشد، فرشتگانى كه به شكل پاكى او در مى آيند نيز كاملترند و بر اين پايه برخى از فرشتگان ، به امور علمى گمارده شده اند، و برخى ديگر ماءمور به امور عملى و اجرايى هستند، و براى علم ، پايه ها و براى عمل درجه هايى است ، پس هر چه طهارت كامل تر باشد فرشتگان علمى يا عملى تمام تر خواهند بود، تا برسد به كسى كه جامع بين پايه هاى علم و درجه هاى عمل است" .
راز و نهان طهارت كامل:
از على بن ابراهيم از پدرش ابراهيم ، از ابن ابى عمير، از ابن اذينه از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه ايشان خطاب به ابن اذينه فرمود:
اين ناصبى ها چه چيز روايت مى كنند؟ گفتم : فداى شما شوم در چه زمينه اى ؟ فرمود در اذان و ذكر ركوع و سجودشان ؟ گفتم : اينان مى گويند: اين مسائل را ابى بن كعب در خواب ديده است .
فرمود: دروغ مى گويند دين خدا عزيزتر از آن است كه در خواب ديده شود. راوى مى گويد: آن گاه سدير صيرفى گفت : فدايت گردم پس براى ما در اين باره سخنى بيان فرما.
امام صادق عليه السلام فرمود: خداى عزوجل چون پيامبرش را به آسمانهاى هفت گانه بالا برد....سپس به من گفته شد: اى محمد سرت را بلند كن ، چون سر را بلند كردم ، طبقات آسمان شكافته شد و پرده ها بالا رفت ، گفتند: سر فرود آور بنگر چه مى بينى ! چون نگاه كردم خانه اى ديدم مانند بيت الله شما، و حرمى ديدم چون اين حرم مسجدالحرام چنان كه اگر چيزى از دستم رها مى كردم جز بر اين حرم نمى افتاد، آن گاه به من گفته شد: يا محمد، اين حرم است و تو محترم هستى و براى هر صورتى مثالى است ، سپس به من وحى كرد كه اى محمد: به صاد نزديك شو، اعضاى سجده خويش را بشوى و آنها را پاك گردان و بر پروردگارت نما بگذار؛ پس رسول خدا به صاد نزديك شد - صاد، آبى است كه از ساق راست عرش جارى است - و با دست راست آب را برگرفت ، بدين سبب وضو با دست راست انجام مى گيرد. سپس خداوند به او وحى فرستاد: صورت خود را بشوى ، كه عظمت مرا خواهى نگريست ، پس از آن دو ذراع راست و چپ را بشوى كه با دستت كلام مرا خواهى گرفت ، سپس با باقى مانده همان آب دست ، سر و پاها را تا برآمدگى ، مسح كن كه من بر تو فرخنده مى گردانم و گامهايت را به جايى مى رسانم كه جز تو هيچ كس آنجا گام ننهاده باشد. اين است علت اذان و وضو .
فهم حديث:
اين حديث شريف عهده دار شمارى از معرفتهاى دقيق نهانى است كه شايد در اثناى اين رساله روشن بشود، ولى نكاتى را كه اكنون به آن اشاره خواهيم داشت عبارت از چند چيز است :
1. براى وضو و نيز براى آب، وجودى كامل در عرش است ، آب همان است كه از نهر صاد جارى است و يكى از سوره هاى قرآن بدين نام شناخته شده است .
2. اين وضو داراى حكمتى است كه به بخشى از آن اشاره مى كنم : چهره خرم و زيباى كسى كه قصد نگريستن به عظمت پروردگار را دارد، بايد با آبى شسته شده باشد كه از ساق عرش جارى است و يا از آن فرو مى ريزد.
3. دستهايى كه كتاب و كلام خداوند را دريافت مى دارد، بايد با همان آب جارى و فرود آمده از عرش الهى شستشو شده باشد.
4. سرى كه به بركت خدا مبارك و فرخنده شده و نيز پاهايى كه بر جاى مبارك قدم مى گذارند نيز بايد با رطوبت همان وضويى كه از آب عرش فراهم آمده مسح گردند.
بدون شك بين سر، حكمت و ادب وضو فرق است ؛ زيرا سر همان وجود غيبى براى وضو است كه در عرش است ، حكمت عبارت از فايده اى است كه بر وضو مترتب مى شود، چنان كه در حديث معراج به پاره اى از آن اشاره شده است و ادب وظيفه كسى است كه براى نماز وضو مى گيرد، چون رعايت اخلاص و مانند آن ؛
زيرا چيز غير خالص پاك و طاهر نيست ، و آنچه بر سالك لازم است اين است كه طهارت خالص تحصيل كند، به گونه اى كه حتى اخلاص در طهارت را ننگرد؛ زيرا كسى كه نيت خود را براى خدا خالص كند ليكن اخلاص خويش را بنگرد مخلص نيست ، چنان كه مثلا اگر كسى اخلاص ورزد، بدان اميد كه چشمه هاى حكمت از قلب او بجوشد، چنين كسى نيز مخلص نيست، چون غير خدا را از نيت گذرانده و امرى به جز او را كه همان جوشش حكمت باشد قصد كرده است .
بنابراين ، طهارتجوى مخلص افزون بر اين كه جز خدا را قصد نمى كند، جز او را نمى بيند، و گرنه هنوز توجه خود را منحصر به عظمت و بزرگى خدا نكرده است .
راز طهارت از خاك (تیمم):
مى فرمايد:
" مَا يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ".(مائده،آیه 6)
" آبى نيافتيد پس با خاك پاك تيمم كنيد و از آن به صورت و دستهايتان بكشيد خدا نمى خواهد بر شما تنگ بگيرد ليكن مى خواهد شما را پاك و نعمتش را بر شما تمام گرداند باشد كه سپاس [او] بداريد."
زيرا طهارت ظاهرى كه با آب حاصل مى شود و طبق آنچه فرمود:
"وَيُنَـزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ " (انفال،آیه 11)
" و از آسمان آبی میفرستاد که شما را به آن آب پاک گرداند و وسوسه و کید شیطان را از شما دور سازد و دلهای شما را محکم و استوار گرداند و گامهای شما را استوار بدارد. ".
گرچه با تيمم بر خاك فراهم نمى آيد، ليكن فروتنى و بندگى را به ارمغان مى آورد، پس از اين جهت ، آب و خاك با يكديگر يكسانند، و چون لازم نيست كميت و كيفيت تيمم ، كه بدل از وضو است مانند وضو باشد، مسح سر و پاها در تيمم لازم نيست ، نه براى اين كه خاك بر سر نهادن ، علامت فراق و جدايى است ، در حالى كه منظور از نماز، پيوند و ارتباط است ، چنان كه برخى از بزرگان فرموده اند.
زيرا اين سخن ، به مسح پا نقض مى شود، چون با اين كه خاك بر پا نهادن و مسح پاها با خاك، نشانه فراق و جدايى نيست ، انسان در تيمم ماءمور به مسح آن نشده است .
افزون بر اين ، اصل سخن خالى از توهم و اشكال نيست ؛ زيرا دليل عقلى و يا نقلى معتبر وجود ندارد كه مسح سر با خاك نشانه جدايى است .
چون در نماز، معتبر است بين طهارت بيرون و پاكى درون جمع شود، دستور بر اين است كه نماز جز با طهارت پنج عضو و پاك ساختن دل با توبه ، جايز و روا نيست .
مراد از توبه بازگشت از گناه به فرمانبردارى و از دشمنى به دوستى خدا و از ما سوى الله به جانب او، و از كثرت به وحدت و...است .
راز طهارت لباس ، بدن ، سجده گاه و...از آنچه گذشت تو را ممكن شود تا راز لزوم طهارت از نجاست ، و راز پاك سازى بدن ، لباس و سجده گاه و...را از نجاست بيابى ، همچنين ممكن است راز لزوم حلال بودن لباس و مكان از اين كه حق ديگران بدان تعلق گرفته باشد، به دست آيد؛ زيرا كسى كه مخاطب به خطاب لزوم اداى حق غير است ، دل مشغولى دارد و آسوده خاطر نيست تا بتواند سخن بگويد و با خداى خويش مناجات كند، چه رسد كه پروردگار با او مناجات نمايد.
با تاءمل در آنچه گذشت مى توان به راز وقت و استقبال قبله نيز پى برد و اين كه نزد معبود حقيقى ، نه بامدادى تصور مى رود نه شامگاهى ، از اين رو رسول خدا صلى الله عليه و آله در معراج ، نماز ظهر به جاى آورد با اين كه شب بود؛ زيرا معراج به دنبال اسراء و سير شبانه اى صورت گرفت كه در پاسى از شب اتفاق افتاد، چنان كه فرمود:
" سُبْحانَ الَّذي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الْأَقْصَي الَّذي بارَکْنا حَوْلَهُ "(اسراء ،آیه 1)
" پاك و منزّه است آن (خدايي ) كه بنده اش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصي كه اطرافش را بركت داده ايم شبانه برد".
همان گونه كه حضرت معبود در جهت خاصى نيست كه جايى باشد و جاى ديگر نباشد چنان كه خود فرمود:
" فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ".(بقره،آیه 115)
" و به هر جا روى بگردانيد، همانجا روى خداست" .
جمع بندی مطالب:
1. طهارت داراى نهان ، حكمت و آدابى است و هر يك از اينها از ديگرى جداست و براى هر يك درجاتى وجود دارد، به درجه خاصى از نهان نمى توان دست يازيد جز به وسيله كردارى كه با حكمت و آداب برابر و معادل باشد و...
2. طهارت ، به اشكال فرشتگان علمى يا عملى تمثل مى يابد كه تقديس ، تسبيح و تكبير مى گويند.
3. طهارت و دعاهاى آن در برگه اى نوشته شده و تحت عرش قرار خواهد گرفت .
4. طهارت ، به موجب تطهير آدم عليه السلام از خطايى كه در بهشت مرتكب شد نازل شده است .
5. گناه ، شكننده وضو و طهارت درونى است ، گرچه ناقض طهارت ظاهرى ، كه در فقه از آن بحث مى شود،نيست .
6. چگونه وضو گرفتن و كيفيت تحصيل طهارت با وضو، در معراج پيامبر اكرم بيان شد.
7. اخلاص محض آن است كه شخص مخلص ، جز خدا سبحان را ننگرد، و اين همان كمال توحيد است ،
چنان كه امير موحدان على عليه السلام فرمود:
" وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ "
"يعنى كمال اخلاص الهى نفى صفات زايد بر ذات از خداوند متعالى است" .
8. اسرار، حكمت و آداب طهارت برگرفته از خاك ، يعنى تيمم ، چونان طهارت به دست آمده از آب ،يعنى وضو است .
برگرفته از کتاب رازهای نماز،آیت الله جوادی آملی
التماس دعا